متأسفانه ما روزنامه نگاران که خبرنگار و نویسنده و یادداشت نویس و مقاله نویس و تحلیل گر و اینها از دل آن بیرون میآیند، در ایران (چه دیروز و چه امروز) بر اساس شرایط سیاسی و شکل دولت و حکومت، با محافظه کاری تمام و با ترس و تردید؛ معمولا از واژههایی مانند شاید، ممکن است، برخی از، بعضی ها، شنیدهها حاکی از آن است که، گفتهاند که، میگویند، فلانی و عبارات و کلمه های کلی مثل نماینده ها، وزرا، وکلا، صاحب نظران و غیره بیش از حد استفاده میکنیم تا یک جریان مخرّب و نابودگر مافیایی، یک شخص جاه طلب و خطرناک، یک آدم ریاکار و مفت خور، یک شخصیت اداری یا سیاسی فاسد و غیره را افشا کنیم! برای این که بعدها با چند آیه و حدیث و بند و ماده قانونی و البته با تهمت و افترا بستن و شایعه سالاری و پرونده سازی و تخریب و… نه تنها دست و بال مان را میبندند و پرهایِ مان را میشکنند، بلکه قدرت حرکت و زندگی را از ما میگیرند. حیف است برای انسان های بی شعوری که در شرایط دشوار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مملکت که اقتدارش حاصل خون های پاک شهیدان مان است، فقط و فقط به فکر قدرت طلبی، فزون خواهی و جاه طلبی از راه باندبازی و یارگیری و پدرسوخته بازی و حق دیگران را ضایع کردن، خوب را، بد و بد را، خوب جلوه دادن و به طور کلی وارونه سازی حقایق هستند و عدهای قلم به مزد بیچاره و مفلوک را هم که خودشان و قلم شان و شرافت شان را به پشیزی میفروشند، دور خود جمع میکنند، عدهای لات وشارلاتان و بی اصل و نسب را هم، همیشه در آشکار و نهان، با گرز و چاقو و زبان های تند و الفاظ رکیک و اخلاق فاسد و زورگو برای خود نگه میدارند تا هرصدایی را مثل شعبان بی مخها با شارلاتان بازی و تندخویی و خشونت، درنطفه خفه کنند. مختصر که بخواهیم بگوییم دراین کرمانشاه ما که سینه ستبر است و شهید پرور و رزم آور که به بسیجی بودن و خون دل خوردن و ساده بودن شهرهاند و همه چیز خود را میبازند تاجیب نابکاران و نامحرمان و نا اهلان پرشود و سبیل شان چرب؛ گویا این سیاسیون عاری ازسیاست که خود را اصل و اساس و باند و گروه شان را منحصربه فرد و رفتارشان را برتر و اخلاقی تر از همگان میپندارند،تیغ کینه توزی و بداخلاقی و پَستی و رذالت را بر نخبگان و اهل اندیشه و دلسوزان و فرهیختگان واقعی کشیدهاند و به طور کلی هر فکر باز و وجدان بیدار و نیروی موثر و انسان شاخص و پاک و توان مند را با بی رحمی تمام، منکوب و سرکوب و منزوی میکنند، چرا که نخواستهاند دزدی کنند، نتوانستهاند پا روی وجدان خود بگذارند، زیرآبی بروند و حقوق دیگران را ضایع کنند، نتوانستهاند باسیستم اداری ضعیف و بی نظم و برنامه و فاسد پرور کنار بیایند، برای همین ازسوی مدیران باندباز و ریاکار کنار زده شدهاند. سال هاست که نمایندگان ما بجز معدودی که آنها هم، راه به جای نبردهاند، باتمام توان خود از مدیران ناتوان، باندباز، چاپلوس پرور و ریاکار و دورو، شدیدا دفاع کرده و میکنند. سعی در ابقا و ماندگاری مدیران گوش به مشت و باندباز؛ امروز به یکی از وظایف مهم نمایندگان ما تبدیل شده است، برای آن که اگر چنین مدیرانی نباشند، چه کسانی منافع نامشروع عدهای رانت خوار و کَلّاش و شیاد را به عنوان (تولیدکننده) تأمین کنند؟! چرا استانداری کرمانشاه که شعار ولایت مداری و کارجهادی و انقلابی گری اش، گوش فلک را کر کرده، چشم خود را بروی این خیانت های آشکاربسته است؟ چه کسانی میتوانند در انتخابات مجلس از رانت و آرای (صنعت گران کذایی)، (تولید کنندگان مجازی) و (اصناف و بازاریان) نهایت استفاده را ببرد؟ همه مردم میدانند چه کسانی در بازار خرید و فروش رأی، درفشار مضاعفِ وارد آوردن به کارگران کارخانه ها،کارمندان دوایر دولتی و نهادهای حکومتی در کرمانشاه و حتی به سربازان ونظامیان در پادگانها برای اخذ رأی نامشروع و غیر قانونی، ید طولایی دارند؟ از میان این کاندیداها،کدام اقتصاد دان و سیاست مدار متخصص و مجرّب، صاحب آرای آزاد مردم شده است؟ کسانی که خود را سرآمد مردم میدانند و سال هاست برمسند نمایندگی به اشتباه و باتهدید و ارعاب و تطمیع دیگران و با فشار به این و آن برای ابقای مدیران فاسد و باندگرا تکیه زدهاند، جز گسترش فقر و فلاکت، جز گسترش زباله گردی و اعتیاد و بی کاری، جز کنار زدن نیروهای نخبه و انقلابی های واقعی، جز حفظ منافع معدودی مثلا تولید کننده و صنعت گر یامعدن کار و غیره چه کردهاند که این قدر با تکبر و غرور و فخرفروشی رفتار میکنند و فکر میکنند که قیّم و متولی سرنوشت مردم اند؟مردم بدبختی که با سیلی صورت خودشان را سرخ نگه میدارند، چه موقع از شرّ اشرار خوش لباس و خوش تیپی مثل شما خلاص میشوند؟ اگردین ندارید، لااقل آزاده باشید.