حسین سلیمی- ماجرا از آن جایی شروع شد که با تساوی سپاهان در برابر هوادار، رقابت برای نایبقهرمانی به هفتۀ آخر رسید و در صورت توقف سپاهان در برابر استقلال و برد پرسپولیس، این قرمزپوشان بودند که میتوانستند صندلی خود را بین نخبگان آسیا رزرو کنند که این امر با برد سپاهان محقق نشد.
حالا که تب و تاب سهمیه افتاده، باید این سؤال را پرسید که چرا فوتبال ایران به نقطهای رسیده که صرف حضور در لیگ نخبگان به یک موفقیت تبدیل شده آن هم برای تیمهای بزرگی مانند استقلال و سپاهان و پرسپولیس؛ آن هم در شرایطی که این تیمها حتی در بهترین فرم خود هم نتوانستند به مراحل بالا برسند تا در نهایت هر 4 تیم غرب آسیا را کشورهای عربی تشکیل دهند. آیا واقعاً تیمهای ایرانی آمادگی رقابت با غولهای عربستانی و حتی اماراتی را دارند یا باز هم قرار است هواداران با تعداد گلهای خوردۀ کمتر برای هم کری بخوانند؟
این فاصله هر سال دارد بیشتر و بیشتر میشود و اگر فوتبال ایران دیر بجنبد، دیگر همین تعداد اندک فوتبالیست باکیفیتی که در لیگ حضور دارند نیز به تیمهای عربی خواهند پیوست تا در نهایت سهمیه نخبگان ایران در لیگ آسیا به کمترین حد برسد به خصوص این که در دورۀ اول نمایندگان ایران حتی در برابر حریف ازبکستانی هم با چالشهای بزرگی مواجه شدند و دیگر از آن هیبت تیمهای ایران در آسیا خبر نبود. موضوعی که به طور یقین در دور جدید لیگ نخبگان نیز یقۀ تیمهای ایرانی را خواهد گرفت. کما اینکه در همین امسال، بهترین ورژن تراکتور نتوانست در لیگ سطح دو آسیا به مقام درخوری برسد و از کورس رقابتها حذف شد.
این روند، به سرعت با شیب تندی در حال افت است و اگر فکری بنیادین دربارۀ فوتبال باشگاهی نشود، همه مجبوریم به جای رویاپردازی روی سکوها، با خاطرات دور سر کنیم.