گرایش عموم مردم به سمت فضای مجازی، اینترنت و نشریات الکترونیکی و دور شدن آنان از نشریات نوشتاری و کاغذی، تنها به خاطر تغییر رویکرد از سنت به مدرنیزم در حوزه رسانه نیست. هم اکنون آساهی شیمبون در ژاپن یا کوریره دلا سرا در ایتالیا یا نیویورک تایمز در آمریکا؛ شمارگان بسیار بالایی را به شکل کاغذی و بسیار منظم در اختیار مخاطبان خود میگدارند، این در حالی است که گستردگی فضای دیجیتال در ژاپن، ایتالیا و آمریکا خیلی بیش تر و کیفی تر از ایران است.
دشواری ها، موانع و ضعف های روشن و متعدد در تهیه و تنظیم و آماده سازی و چاپ متون روزنامهای و در نقطه مقابل، سهولت دسترسی به اینترنت و فضای مجازی، کم هزینه بودن و سریع بودن فرایند انتقال اخبار و گزارشها به صورت دیجیتال، پر مشغله و دغدغه مند بودن اقشار مختلف مردم در اداره امور زندگی و کم شدن فرصت توجه به مطبوعات، این تغییر رویکرد را الزامی نموده، در عین حال کیفیت محتوا و اثرگذاری ژرف و خردمندانه آثار و تولیدات خبری را به شدت کاهش داده است.
با این وجود؛ ملل متمدن، میدانند که رسانه مکتوب، نه به عنوان یک سنت نوستالژیک، که به مثابه یک مرجع قابل اعتناء و دقیق با رویکرد تحلیل گرایانه، احترام به نوشتار مبتنی بر درست نویسی، تدقیق در تحلیل و همه جانبه گرایی در انتقال اخبار، کامل نویسی، هدایت بر مبنای پژوهش و منبع یابی، تنوع و رنگارنگی، ژرف اندیشی و راه یابی به دقایق و زوایا، مطرح است. تعجب و تأسف این جاست که دولت های پس از انقلاب، علی رغم تبلیغات گسترده در مسیر اعتلای فرهنگ و اندیشه؛ نتوانستهاند و یا نخواستهاند در برابر تندباد عصر دیجیتال، استخوان بندی و استراکچر مفهومی فرهنگ رسانه را همانند ژاپن، ایتالیا، فرانسه یا آلمان، متوازن ساخته، رسانه های نوشتاری را تقویت کنند، بر عکس هر سال این بخش از ابزارهای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی را، هر روز و بیش از پیش، تضعیف کردهاند.
برخوردهای سلبی و قانونی، بگیر و ببندها و برقراری روز افزون دادگاه های رسانهای و احضار مکرر خبرنگاران و تحلیل گران، کار را به جایی رسانده که فضا و شرایط برای چهره شدن اشخاص مستعد و اصولا برجسته شدن خبرنگاران چهره، به طور کلی مسدود کرده است. انزوای بیش از پیش خبرنگاران قوی و توان مند، کناره گیری اجباری نویسندگان، تحلیل گران و خبرنگاران استخوان دار و مطرح، همه از محصولات این روش برخورد با رسانه است.
باافزایش رسانه هامتأسفانه وفضای مجازی ولنگاروبدون نظارت عرصه بردلسوزان واقعی وایثارگرتنگ شده رسانه های چاپی و آنلاین و مطرح شدن شبکه های اجتماعی در انتشار اخبار، کمتر کسی به دنبال خواندن گزارشها و خبرهای یک روزنامه نگار که بازحمت مطالب تولیدمنتشرمیکندتوجه نمیشود مسئلهای که در گذشته های دور امری مهم بوده و به گفته کارشناسان هرگاه یک خبرنگار چهره و مطرح در روزنامهای مینوشت، تیراژ روزنامه به واسطه خبرنگار مطرحش، بالا میرفت. اما امروزه چه مسائلی بر کمرنگ شدن خبرنگاران چهره اثر گذار بوده است؟عذرا فراهانی دکترای فرهنگ و ارتباطات معتقد است جامعه ایی که از دو دهه پیش در گیر بگیر و ببندهای مطبوعاتی و سیاسی شد و تعداد زیادی از رسانه های مکتوب و برخط با عناوین متعدد و گوناگون پای میز محاکمه رفتند یا توقیف، محاکمه و محکوم شدند، چه انتظاری میتوان داشت. دقیقا بیش از دو دهه است که دادگاه های مطبوعات بی وقفه و هر هفته پرونده چند مدیر رسانه را به قصد رسیدگی به اتهامات مختلف روی میزشان میگشایند. چگونه در فضایی که بیش از بیست سال دستگاه قضا همچنان با شدت و حدت در پی کشف جرایم رسانه ایی و محکوم کردن مدیران رسانه ایی است میتوان انتظار ظهور یک چهره شاخص روزنامه نگاری را داشت.
کم رنگ شدن حضور خبرنگاران چهره در رسانهها اتفاق عجیبی نیست. در واقع پس از سیر یک مسیر مشخص قرار بود به همین نقطه برسیم که رسیدیم. میخواهم دلایل سیاسی را نادیده بگیرم، ولی چارهای نیست که ابتدا باید از این موضوع گذر کنیم تا بتوانیم تحلیل درست ارائه دهیم. از قضا در جوامعی شبیه جامعه ما، با این ساختار فعلی دقیقا برخورد با اهالی رسانه به منظور کم رنگ شدن حضور چهره های توان مند صورت میگیرد.
این نویسنده که تألیفات و آثاری درنقش رسانهها به رشته تحریر درآورده است، در ادامه میگوید: متأسفانه تندرویها و حضور افرادی همچون مرتضوی در دستگاه قضا، لطمات زیادی به اصحاب رسانه وارد نموده و اکثرا مایوس و دلسرد شدهاند و در بعضی مواقع با اشکال تراشی و ایرادات بنی اسرائیلی؛ موانع زیادی بر سر راه فعالان رسانهها قراردادهاند.