اول اینکه در همان مورد خاص نتیجه را مصادره به مطلوب کند و در پایان به هدفی که در ذهن دارد، برسد. دوم اینکه به نوعی جایگاه اقتصادی آمریکا را تثبیت کرده و قدرت پیشین را به دلار بازگرداند؛ البته آمریکا با این اقدام قطعاً هزینههای بسیار کمتری را در اختلافات متحمل خواهد شد؛ زیرا جامعۀ آمریکایی دیگر خواستار جنگهای نظامی بیپایان نیست. جنگهایی که گرچه خیلی ضربتی آغاز و انجام شدند، ولی در نهایت هیچ یک از اهداف از پیشتعیینشده را محقق نکردند. این دکترین ذهنی ترامپ است و به همین دلیل با هر تنشی، سریعاً تهدید به تحرزیم اقتصادی میکند و تلاش میکند با شناخت پاشنهآشیل اقتصاد کشورها، از همین نقطه اعمال فشار را برای موافقت با خواستههایش بگیرد.
همین موضوع بود که او بزرگترین تحریمها از سال 2018 را علیه نفت ایران اعمال کرد تا ایران را که اقتصادی نفتمحور دارد و نفت بزرگترین منبع درآمدی کشور است، وادار به تسلیم کند. موضوعی که حتی امید داشت بعد از فعال شدن مکانسیم ماشه نیز یک گام بلند دیگر به موفقیت نزدیکتر باشد. این بود که رئیسجمهور سلطهطلب و قدرتخواه آمریکا با 14 بستۀ ناجوانمردانه و بهانهجویانه، 465 تحریم را علیه نفت ایران اعمال کرد. او حتی در اقدامی که انتظار آن میرفت، شخص وزیر نفت را هم تحریم کرد تا محسن پاکنژاد تا اینجا تنها وزیر تحریمشدۀ کابینۀ دولت چهاردهم باشد.
با این حال، دولت چهاردهم که در این زمینه اتفاقات را به خوبی پیشبینی کرده بود، حالا توانسته به عدد صادرات ۱ میلیون ۹۰۰ هزار بشکه در روز برسد که در نوع خود یک رکورد و یک دستاورد بزرگ در شرایط پیچیده تحریمهاست و این حجم از صادرات را استمرار و تداوم ببخشد. موضوعی که حتی گزارش پایگاه بینالمللی ردیابی نفتکشهای دریایی نیز آن را اثبات میکند و نشان میدهد در عرصۀ بینالمللی ایران توانسته به موفقیت بالایی برسد.
فراموش نکنیم که نفت جایگاه استراتژیکی در اقتصادی ایران دارد و خنثیسازی تحریمها علیه نفت و شرکتهای نفتی به نوعی کمک به تقویت بنیانهای اقتصادی کشور و حتی کماثر کردن تحریمها در دیگر زمینههاست. هدفی که وزارت نفت دولت چهاردهم با تنوعبخشی و تعددبخشی به مشتریان و تعریف تجارت در قالبهای متختلف با الزام به سودآوری حداکثری و انعطافپذیری در فرایند صادرات و ارزآوری، تواسنت آن را محقق کند. در این مدت، ایران به طور ویژه در دیپلماسی انرژی فعال بود و به عنوان سومین کشور جهان در برخور دایر از منابع نفتی بعد از ونزوئلا و عربستان، توانست حتی در شرایط تشدید تحریمها و تهدید آمریکا به ارتباط اقتصاید شرکتهای بینالمللی با ایران، علاوه بر بازارهای سنتی، بازاریابی جدیدی با شیوههای نوین انجام دهد که روندی مستمر و صدالبته مطمئن برای فروش نفت باشد. در این مدت، وزارت نفت با اعمال اصلاحات ساختاری و تغییرات راهبردی در بخش تجاری، در تجارت نفت ریلگذاری تازهای متناسب با تحریمهای غرب انجام داد و از هر شکافی به خوبی بهره برد تا بتواند به بالاترین فروش ممکن نزدیک شود.
از سوی دیگر، در بخش تولید نیز کشور در شهریورماه توانست تولید روزانه 250 میلیون بشکه نفت را به حجم خود اضافه کند تا به نوعی ناکامی 9 ماهۀ ترامپ را در سیاست تحریمهای نفتی رقم بزند. در این بین، طبق گزارش ماهانۀ آژانس بینالمللی انرژی، کل تولید نفت اوپک در نهمین ماه سال میلادی جاری ۲۹ میلیون و ۴۵۰ هزار بشکه است که نسبت به ماه قبل 860 هزار بشکه افزایش در روز را نشان میدهد. در این بین، عربستان با افزایش 550 هزار بشکهای تواسنته به تولید ۹ میلیون و ۹۸۰ هزار بشکه در روز برسد و ایران نیز با افزایش تولیدی که در بدترین شرایط تحریمی داشت، در ماه اوت روانه ۳ میلیون و ۱۷۰ هزار بشکه نفت تولید کرد. این روند اگر ادامه پیدا کند که با توجه به اصلاح واردات نفت از روسیه توسط هند و یا انعقاد قراردادهای جدید امکان آن بسیار است، ایران میتواند به کلی سایۀ نفت را با تغییر موضع و جهت خود از سر چاههای نفت بردارد.
در این بین، مسئله اینست که کشور تا چه اندازه میتواند دیپلماسی انرژی خود را توسعه دهد. موضوعی که بخش عمدۀ آن به سیاستهای وزارت امور خارجه و حتی فعال کردن سفارتخانهها بازمیگردد که بتوانند در بازارهای کنونی زمینه را برای اعتماددهی و اطمینانبخشی برای انجام تعهدات برای افزایش واردات فراهم کنند و در دیگر کشورها نیز بازارهای جدید را امکانسنجی و نیازسنجی کرده و به شبکۀ صادراتی کشور اضافه کنند. به هر حال، ناگفته پیداست که نه موفقیت کنونی را تنها باید به نام وزارت نفت نوشت (گرچه بالاترین سهم را دارد) و نه این وزارتخانه میتواند بدون همافزایی و همکایر دستگاه دیپلماسی به توسعۀ بیشتر برسد. در این بین، شاید اقدام موازی دیگر، انتقال فناوری در سه بخش اکتشاف، استخراج و فرآوری است که ایران به طر خاص در این زمینه میتواند روی طرف چینی حساب ویژهای باز کند.
منبع: روزنامه تماشاگران امروز