کد خبر : 155212 تاریخ : 1404 سه‌شنبه 13 آبان - 16:05
گفتگو با خالق کتاب وزین «سفلگی» مهدی زارعی چمه مهدی زارعی چمه را حالا دیگر بسیاری از مردم به خوبی می شناسند؛ مردی مردمی، صریح اللهجه، منتقد و دلسوز که هدفی جز اعتلای عدالت و دفاع از ستم دیده و ستیز با ستم گر در ذهن و مخیله ندارد.

از این روزنامه نگار با اخلاق و متعهد، پیش از این نیز، آثاری چاپ شده و اکنون، سفلگی؛ کتابی با دیدگاه جامعه شناختی، روان شناسانه، موثر، اما به زبان ساده. به همین بهانه، با وی گفت‌وگویی صمیمانه داشته‌ایم که با یکدیگر مرور می‌کنیم:

آقای زارعی؛ می‌دانیم که شما هم اکنون روزنامه نگاری فعال و پر کار هستید، چطور شد که دست به نگارش و چاپ این کتاب زدید؟

تشکر از توجه شما به این مسئله به نظر من مهم، مهم از این جهت که چنین نوشته‌هایی باید بی پرده و حتی به صورت تکرار، توسط نویسنده‌ها و روزنامه نگارهای دیگر، پرداخته شود، برای این که اساس و پایه زندگی اجتماعی، آن هم در شرایط کنونی، گرایش به اخلاق، داشتن شناخت و معرفت از روابط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و نهایتا چگونگی برخورد با پدیده های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. هرچه بیش تر در این گونه موارد نوشته و تبیین شود، بهتر و اثرگذار تر است. دلیل مهمی که باعث شد بنده به تحریر این کتاب بپردازم، دیدن، لمس کردن و تجربه های تلخ رفتارهای ناپسند عده‌ای بود که با سوء استفاده از شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بی آن که از خود، چیزی داشته باشند، وارد عرصه سیاست یا فرهنگ و یا فعالیت های اقتصادی شده، با شعار دروغین دفاع از حقوق مردم، علنا و عملا علیه حقوق عامه، عمل می‌کنند. بالاخره می‌بایستی ذهن جامعه نسبت به خیانت این دسته از افراد فرصت طلب، روشن شود و مردم بدانند با چه کسانی طرف هستند.

آقای زارعی؛ به عنوان فردی که هم در عرصه مطبوعات و هم نویسندگی تجربه و فعالیت دارید، به نظر شما چرا علی رغم همین نوشته‌ها و البته مقالات انتقادی متعدد، تغییر محسوسی در روند فکری جامعه احساس نمی‌کنیم؟

به نظر بنده؛ تغییر وقتی تحقق پیدا می‌کند که مردم اولا از اوضاع شناخت کامل و خوبی به دست آورده باشند، ثانیا در مردم این اراده وجود داشته باشد که می‌شود و می‌توانند اوضاع را به سود انبوه جامعه، تغییر دهند. شک و تردید و دو دلی و سستی و بی حرکتی، عامل اساسی سکون و سکوت جامعه در برابر نابهنجاری و ناملایمات است. باید حرکت کرد، باید اراده داشت و مطالبه گری نمود، شما به این جامعه نگاه کنید، ممکن است پوسته اش رنگ و لعاب خورده باشد، اما هسته و درون اش، متلاطم، بی ثبات، نخبه کش و کوتوله پرور است. خیلی‌ها در این جامعه، باسواد و اهل فهم و متخصص در تجزیه و تحلیل شرایط هستند، اما بابی رحمی و از روی حقد و حسد و منفعت طلبی های شخصی، کنار زده می‌شوند. به قول معروف در چنین جوامعی هرچه پر رو تر، گستاخ تر و بی ادب تر باشی، جایت باز می‌شود و سرت بی کلاه نمی‌ماند، اما اگر نجیب و اصیل و باثبات و چیز فهم باشی، اصلا خودت هم نمی‌دانی از کجا می‌خوری و ناخواسته و بی گناه، چنان منزوی ات می‌کنند که شوکه می‌شوی.

وقتی که در یک جامعه رذالت و پستی و سفلگی، هنر می‌شود، قطعا هنرمندان واقعی به پستوها و بیغوله‌ها پناه می‌برند، من نمی‌خواهم از خودم بگویم، خودم را قهرمان جلوه بدهم، نمی‌خواهم بگویم چه هستم و چه نیستم، اما نباید واقعیت‌ها را انکار کرد، بعضی حرف‌ها را باید زد. من چندین مدرک سطح بالای دانشگاهی دارم و در رشته‌ها و مقاطع مختلف در دانشگاه‌ها تحصیل کرده و مدرک گرفته‌ام، چندین و چند جلد کتاب نوشته‌ام، چندین سال است که روزنامه نگارم و در حال حاضر هم، صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سرپرست چندین نشریه مهم محلی و سراسری هستم، عملا از حقوق محرومان و ضعفای جامعه دفاع می‌کنم، اما همچنان نسبت به من نامردی و بی عدالتی روا داشته می‌شود، نمی‌خواهم بگویم حتما باید فلان جایگاه و فلان پست و مقام را داشته باشم، اما حقیقت این است که حتی نمی‌گذارند فردی مثل من، یک جایگاه فکری و فرهنگی و مشاوره‌ای داشته باشد که حداقل تجربیات و سوادم را برای بهبود اوضاع، انتقال بدهم، به نظر شما این درخواست بالایی است؟! این که خودم، با زبان خودم بگویم و بخواهم که به جامعه خودم، کمک کنم؟!

جناب آقای زارعی، ما از مبارزات شما با اراذل و اوباش و شارلاتان های سیاسی و مثلا مذهبی، اطلاع داریم، اما می‌خواهیم از زبان خودتان بشنویم، لطفا در این مورد هم برای خوانندگان ما توضیح دهید.

حتما. خوشحال می‌شوم هرچه بیش تر این‌ها را افشاء کنم. نباید در برابر زورگو سرخم کرد، به ویژه اگر این لات و زورگو، مدعی مذهب باشد و بخواهد به اسم مذهب، به جاه و منزلت و نان و نوایی برسد، باید در مقابل شعبان بی مخ‌ها و تند رو‌ها ایستاد و با آنها مقابله کرد، همان طور که بنده این کار را کردم و بحمدالله موفق هم شدم.

باید پوزه تندرو جماعت را به خاک مالید، جامعه ما جای تندروی و افراط و تفریط نیست، حد وسط و اعتدال، اساس اندیشه اسلام است و این ها، با این رفتارهایی که دارند، خواسته و ناخواسته تیشه به ریشه دین و تدین می‌زنند، از یک طرف دم از دین و دین داری و حزب اللهی بودن می‌زنند، از طرف دیگر اموال عمومی و اموال عامه را مورد تعدی و تجاوز قرار می‌دهند. این‌ها دروغ گو هستند، دین دار نیستند. دین داری؛ یعنی تسلیم حق و حقیقت شدن و پادوی سرمایه‌داری را نکردن. تصرف پیاده رو، دین داری است؟!

لطفا اگر ممکن است در باره کتاب سفلگی و چگونگی به چاپ رسیدن آن، توضیح دهید.

همان طور که قبلا و در فرصت های مختلف گفته ام؛ هدف من از تدوین و چاپ کتابی با این عنوان؛ شفاف سازی و شناخت عمومی بر روی اخلاق سفلگی و مصداق های اجتماعی و سیاسی آن بوده، بلکه بتوانم چنین اخلاق و چنین افراد سفله را به مردم بشناسانم تا جامعه از گزند این اندیشه های ناصواب، این صفات رذیله و این اشخاص فاسد، در امان باشند. من از جناب آقای دکتر محسن جباری که در این راه، مشوق من بوده و انصافا کمک نموده، کمال تقدیر و تشکر را دارم و امیدوارم بتوانم در آینده نیز از راهنمایی‌ها و مساعدت های ایشان، بهره مند شوم. خوشحال هستم که عرض کنم واقعا برای دریافت این کتاب، از هم اکنون صف کشیده‌اند و به طرز عجیبی، متقاضی دریافت آن هستند. این خود؛ نشان گر آن است که مردم به سمت مطالعه، آگاهی، موضوعات موثر و خاص حرکت می‌کنند و جای خوشحالی هم دارد.

چاپ کتاب سفلگی و حتی نوشتن آن را مدیون و مرهون دوستانی هستم که مرا تشویق به نوشتن چنین سوژه‌ای کردند. امیدوارم همچنان لایق مهر ورزی‌ها و راهنمایی های این دوستان باشم. از مردم شریف و علاقه‌مندان به مطالعه هم به خاطر این استقبال خوب، تشکر می‌کنم.