رسانهابایستی پل ارتباطی بین مردم ومسئولین باشندلذا چشمداشت عموم مردم از رسانه های مکتوب و صوتی و تصویری تحت تأثیر جو حاکم بر فضای مجازی دچار انحراف از معیار شده و اغلب تصور میکنند که روزنامهها از جرات و جسارت لازم برای میدان داری در بحرانها و زمان وقوع رویدادها برخوردار نیستند . چنین نگرشی نیازمند تحلیلی آسیب شناسانه است .
واقعیت این است که گره خوردگی فرهنگ شفاهی با فضای مجازی آن هم در شرایطی که فرهنگ مکتوب در حال جوانه زدن بود موجب شد که همان حال و هوای حاکم بر فرهگ شفاهی در فضای مجازی تداوم پیدا کند . از جمله ویژگی های فرهنگ مکتوب که غربیها سالهاست با آن دمخور هستند و بالا بودن سرانه مطالعه و مستند سخن گفتن از نشانه های آن به شمار میرود این است که افراد مانوس با فرهنگ مکتوب هر سخنی را نمیپذیرند و گفتمان و پرسش و پاسخ و دلیل آوردن برای هر ادعایی در چنین فضایی جا افتاده است. این که پژوهشگری در فرهنگ غربی امر جاافتادهای است و عملگرایی در سایه واقع بینی از دستاوردهای آن است به همین خصیصه برمی گردد.
دلیل این که خبرنگاران در تنظیم سخنرانی مسئولین با چالش جدی مواجه هستند همین نکته است که اغلب مسئولین تحت تأثیر هیجانات ناشی از احساس حق به جانب بودن و نگاه خوش بینانه در راستای توجیه عملکردشان حرفهایی میزنند که اگر رسانهای شود با واکنش های مبتنی بر ناباوری مواجه میشود . حتی دیده شده که برخی از مسئولین بخشهایی از سخنان خود را برای رسانهای شدن مناسب نمیدانند . در ابتدای انقلاب که اغلب سخنرانان با نگاهی آرمانگرایانه و تحت تأثیر مطلق گرایی و همه چیز دانی بدون تأمل سخنانی بر زبان میآوردند و عینا رسانهای میشد شاهد تزریق انواع التهابات به جامعه بودیم .
پس از وقوع برخی رویداهای مهم نظیر واقعه کشتی سانچی و آتش سوزی در بندر شهید رجایی که خسارات و تلفات زیادی به دنبال داشت اغلب مردم انتظار داشتند که رسانه های صوتی و تصویری و مکتوب در کمترین زمان بیشترین اطلاعات را به دست آورده و انعکاس دهند آن هم در شرایطی که هر گونه گمانه زنی پیرامون اینگونه رویدادها میتوانست تبعات اقتصادی و سیاسی غیرمنتظرهای داشته باشد . و این در حالی است که حتی در کشور آمریکا با وجود گذشت 24 سال از واقعه ریزش برج های دوقلو در آمریکا هنوز هم اخباری پیرامون جزئیات آن منتشر میشود و تلقی خواص این است که بخشی از اطلاعات مربوط به این رویداد هنوز جزو اطلاعات طبقه بندی شده و غیرقابل دسترس است .
گاهی تشخیص کارآگاهان و تیم های بازرسی مأمور شناسایی علت وقوع یک حادثه این است که برای رسیدن به سرنخ های مورد نیاز از انتشار اطلاعات جزئی پیرامون رویداد خودداری شود و بلافاصله پس از چنین رویدادهایی ستاد بحران تشکیل میشود و سخنگوی ستاد بحران برای هر گونه مصاحبهای نیازمند هماهنگی با مسئولین پیگیر واقعه است . گاهی انتشاراخبار یک رویداد که با هدف ایجاد رعب و وحشت و التهاب آفرینی برنامه ریزی شده میتواند پیامدهای ناگواری داشته باشد .
به دنبال وقوع یک حادثه، خبرنگاران رسانهها در راستای پاسخگویی به حس کنجکاوی مخاطبان و پیشگامی در انتشار خبر به هر دری میزنند تا خبری جدید و روشنگر از چند و چون حادثه به دست بیاورند زیرا خودشان در محل وقوع حادثه نبودهاند و اینگونه نیست که بتوانند مانند فعالان در فضای مجازی برای جلب مخاطب و بالا بردن بازدیدکنندهها به انواع گمانه زنیها روی بیاورند چون به هر حال ناگزیر به معرفی منبع و سرچشمه خبر هستند و به آمار و اطلاعات و مستندات قابل اتکا نیاز دارند تا خبر خود را باور پذیر کنند و پاسخگوی آنچه مینویسند باشند و ناگزیر به تکذیب و عذرخواهی و پیامدهی ناگزیر آن نشوند
زمانی میگفتند دروازه شهر را میتوان بست اما دهان مردم را نمیتوان. امروزه روز هم باید بگویند دروازه شهر را میتوان بست اما فضای مجازی کار خودش را میکند .
البته ممکن است بخشی از آنچه در فضای مجازی مطرح میشود عین واقعیت و یا نزدیک به واقعیت باشد زیرا بالاخره بخشی از گمانه زنیها واقع بینانه و از روی حساب و کتاب و هوشمندی و حاصل در کنار هم گذاشتن قرائن و شواهد عینی و ذهنی است ولی اگر رسانه های مکتوب هم بخواهند دنباله رو چنین شیوهای باشند درصد قابل توجهی از اخبار آنها گمانه زنی و حدسیات خواهد بود و نیازمند تکذیب و اصلاح است که با شئونات یک رسانه همخوانی ندارد .
در فضای مجازی بدون این که از مخاطبان به دلیل انتشار اخبار غیر مستند و مبتنی بر گمانه زنی عذرخواهی شود، اخبار جدیدی منتشر میشود که اخبار قبلی را به فراموشی میبرد اما روزنامهها میمانند و خبرهایی چاپ شده و در دسترسی که درست نبودهاند . مسلما در رسانه های مکتوب و رسمی با سبک و سیاق رایج شده در فضای مجازی نمیتوان خبررسانی کرد .
قابل کتمان نیست که بخشی از وظیفه کسانی که با هدف مدیریت بحران به میدان میآیند این است که رواج شائبهها ی متعدد به دنبال وقوع هر حادثهای را به حداقل برسانند ولی این امر متناسب با گستره و عمق یک رویداد دشواری های خاص خود را دارد .
رسانه های مکتوب در خوش بینانه ترین حالت تلاش میکنند با کشف تناقض گوییها، متولیان امر اطلاع رسانی پیرامون یک رویداد را به سمت شفاف سازی سوق دهند . خلاصه مطلب این که گاه فاصله بین مجاز تا حقیقت به اندازهای زیاد است که باید گفت میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت از زمین تا آسمان است .لذارسانها باشجاعت ،وصراحت کامل معضلات ومشگلات جامعه راموشکافی نمایندوبعنوان پل ارتباطی بین مردم ومسئولین باشندرسانه بایستی بربرج بالای جامعه قرارگیرندومسائل ومشگلات جامعه رااطلاع رسانی نمایندوبه رسالت خطیرخودجامعه عمل پوشانند.