بله حکایت از این قرار است که روزی سوداگری بغدادی از بهلول سؤال نمود: ای بهلول عاقل! من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد: آهن و پنبه.
آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود. اتفاقاً پس از چند ماهی فروخت و سود فراوان برد. باز روزی به بهلول برخورد. گفت: ای بهلول دیوانه! من چه بخرم تا منافع ببرم؟ بهلول جواب داد: پیاز بخر و هندوانه.
سوداگر این دفعه رفت و سرمایه خود را تمام پیاز خرید و هندوانه، انبار نمود و پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانههای او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوان نمود. فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت: در اول که از تو مشورت نموده، گفتی آهن بخر و پنبه، نفعی برده. ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود کردی؟ تمام سرمایه من از بین رفت.
بهلول در جواب آن مرد گفت: روز اول که مرا صدا زدی گفتی بهلول عاقل و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی، من هم از روی عقل به تو دستور دادم. ولی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی، من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم.
عزیزان سوداگر طلا و ارز و ماشین فراموش نکنند که مسئولان کشور را چگونه خطاب میکنند وگرنه مانند داستان بهول و سوداگر دچار مشکلات فراوان خواهند شد. راستی عزیزان جان شما که پول دارید که در پیش فروش خرید خودرو ثبت نام میکنید توروخدا هوای ما را هم داشته باشید ما هر روز به تعداد کارهایمان اضافه میشود اما از حقومان کم میشود به خدا قول میدهم که اگر به فکر جیب ما هم باشید قلم خود را رها کرده و به شغل شریف دلالی و سوداگری طلا و ارز و پیش خرید خودرو روی بیاورم.
به هر حال بد نیست که تمامی مردم ایران زمین که این روزها در هزاران مشکلات اقتصادی به سر میبرند و دلالان هم روز به روز بر مشکلات آنان اضافه میکنند کمی سوداگری بیاموزند شاید همه با هم بتوانیم وضعیت اقتصادی خود را تغیییر دهیم و من به شخصه دیگر نخواهم برای کسب روزی حلال زیر بار هزاران منت قرار گیرم تازه بدون کار کردن چندین برابر سود کنم نه اینکه منتظر این باشم که صاحب کار با هزاران دلیل و برهان مرا قانع کند که پول ندارد و برای من مجانی کار کن و در آخر هم انگار که ما گوشمان دراز است. کاش شما سوداگران به ما بیاموزید که راه و روش پول در آوردن چیست تا ما هم بتوانیم مانند شما شاهانه زندگی کنیم.