وقتی تورم غیر آماری کشور سر به فلک میکشد قطعا نمیتوانیم از قشر ضعیف جامعه که بیش از 90 درصد از کل کشور را تشکیل میدهند انتظار امید به آینده داشته باشیم. از افزایش قیمت لبنیات گرفته تا افزایش قیمت میوه و کالاهای اساسی که متاثر از افزایش ثانیهای قیمت دلار هستند سبب شده است که سفره های مردم ساعت به ساعت خالی تر شود.
تازه در این شرایط هستند کسانی که حقوق ناچیز زیر 4 میلیون تومان گرفته و با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند را باید طلا بگیریم و جام استقامت و صبوری به آنان اعطا کنیم که چگونه میتوانند با این حقوق ناچیز زیر قانون کار زندگی را بچرخانند. از طرف دیگر افسار پاره شده قیمت خودروهای بی کیفیت ساخت داخل و یا حتی سایر وسائل نقلیه مانند موتور سیکلت نیز دیگر رمقی برای دل اجاره نشینان بی خانه که رویای خانه دار شدن برای آنان دیگر برآورده نخواهد شد، نمیگذارد.
گویا عدالت اقتصادی در این کشور مرده است و کسی برای آن مزاری درست نمیکند تا بر سنگ قبرش قشر ضعیف جامعه ناله کرده و خود را تخلیه روحی کنند. وقتی صحبت از عدالت اقتصادی میشود دقیقترین و سادهترین معنی آن است که هریک از افراد جامعه به حق خود از ثروت و درآمدهای جامعه دست پیدا کنند اما آیا امروز وضعیت این گونه است؟ قطعا پاسخ منفی است و تا مادامی که تورم لجام گسیخته وجود دارد دیگر نمیتوانیم سخن از عدالت به زبانها جاری کنیم.
متأسفانه امروز همین تورم لجام گسیخته طبقات متوسط جامعه را به زیر خط فقر کشانده و به جرئت میتوان ادعا کرد که دیگر طبقه متوسطی در کشور وجود ندارد و به جامعه به دو قطبی فقیر و پولدار تبدیل شده است. در همین رابطه روایتی از امام صادق(ع) وجود دارد که میفرمایند: «غلاء السعر یُسیءُ الخُلق و یُذهِب الأمانة و یَضجُرُ المرءَ المسلم؛ گرانی قیمتها اخلاق و رفتار مردم را بد میکند. امانتداری را از بین میبرد و مردم مسلمان را در فشار و سختی به ستوه میآورد.» گویا دیگر کسی صدای مردم را نمیشنود؛ عزیزان، دوستان، سروران گرامی از دری که فقر وارد شود از در دیگر ایمان خارج خواهد شد زیبنده مملکت اسلامی این نیست که فقط شعار های پوچ و توخالی داد و به فکر پرکردن جیب اطرافیان خود بود مهم رضای مردم است که حتی از رضایت خدا بالاتر است.