شاید بد نباشد که در آغاز این بررسی اجمالی یاد آور شویم که در تقسیمبندیِ گونه (genre)های مختلف سینمایی و مستند که نشانگر سبک ورَده و گونه فیلمها برپایه برخی همانندیهای موضوعی یا داستانی آنهاست، بسیار کسان به ترکیب و اصطلاح توافق شده «سینمای اجتماعی» یا «ژانر اجتماعی» (social genre)اعتقاد چندانی ندارند.
هرچند میدانیم که واژه «سینما» در گذر زمان، در پیوند با سایر پدیدهها، ترکیبهای متفاوتی به وجود آورده است که از جمله آنها، ترکیبهایی چون «سینمای سیاسی» و «سینمای اجتماعی» است که در بسیاری از نوشتهها و نقدهای منتقدان سینمایی، بارها و بارها از آنها استفاده شده است.
با نگاهی گذرا میتوان چنین دریافت که ترکیب واژگانی سینمای اجتماعی، چندان معقول و پذیرفتنی به نظر نمیرسد. اگر باور داشته باشیم که حتی در گونههای علمی تخیلی و فیلمهای فانتزی و مخیَل نیز همواره انسان و یا جامعه انسانی، محور این گونه آثار بوده است، شاید به سادگی نتوانیم به گونه مستقل و مُجرّدی از گونههای سینمایی با نام سینمای اجتماعی قایل باشیم. چرا که به دلیل محوری بودن موضوع «انسان» در یک اثر سینمایی، حتی فیلمهایی چون: «اودیسه فضایی۲۰۰۱» (استانلی کوبریک)، «ای تی» (استیون اسپیلبرگ) و یا «متروپولیس» (فریتزلانگ) را هم میتوان به اعتباری، فیلم اجتماعی به حساب آورد و آنها را در کنار فیلم شاخصی چون «دزدان دوچرخه» ساخته به یادماندنی «ویتوریودسیکا» جای داد که آشکارا به زندگی اجتماعی و مصایبِ مردمان ایتالیای بعد از جنگ، میپردازد.
گاه از نگاه برخی منتقدان یا کارشناسان و صاحب نظران سینمایی در ایران، آشکارا با این باور روبهرو میشویم که فیلم اجتماعی باید به فیلمهای «مستند» یا «مستندنما» بسیار شبیه یا نزدیک باشد. یا به طور قطع باید در آنها از طبقات فرودست جامعه، زندگی کارگران و مشکلات حاشیهنشینان شهرهای بزرگ و... حرف زد. چنین نگاهی در برخی نظامهای سیاسی جهان از جمله تفکر غالب در کشورهای چین و شوروی سابق، ریشه داشته است.
در سینمای ایران، وقتی در مقام ارائه نمونهای از یک فیلم اجتماعی بر میآیند، بیدرنگ از نمونههایی چون «نرگس» یا «زیر پوست شهر» (رخشان بنیاعتماد) و «سنتوری» (داریوش مهرجویی) در قالب فیلمهای سینمایی نام میبرند که به ویژه در فیلمی مثل «زیر پوست شهر»، فضاسازیهای انجام شده، با توجه به حذف بسیاری از زرق و برقها و شکوه و جلال موجود در فیلمهایی با هزینههای تولید سنگین و آرایهها و صحنههای پُرآبورنگ، کارهایی بسیار واقعگرا و مستندنما به نظر میرسد.